سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...گدوگدو...

خدایا ما اگر بد کنیم

تورا بنده خوب بسیار است

 

اما تو اگر مدارا نکنی

مارا خدای دیگری نیست


نوشته شده در سه شنبه 88/7/14ساعت 1:9 عصر توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

بشنوهمسفر من

با هم رهسپار راه دردیم

با هم لحظه هارا گریه کردیم

ما در صدای بی صدای گریه  بودیم

ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم

شاید در این راه اگر با هم بمانیم

وقت رسیدن  شعر خوشبختی بخوانیم

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 88/7/2ساعت 12:11 عصر توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

 

  

عشق را وارد کلام کنیم

تا به هر عابری سلام کنیم

وبه هر چهره ای تبسم داشت 

ما به آن چهره احترام کنیم

زندگی در سلام و پاسخ اوست

عمر را صرف این پیغام کنیم

عابری شاید عاشقی باشد

پس به هر عابری سلام کنیم

 


نوشته شده در پنج شنبه 88/6/26ساعت 3:37 صبح توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

با من از عشق بگو

تا مرز جنون همسفرم کردی

با هرم نگات خاکسترم کردی

با من از عشق بگو

ای آشفته موآشفته ام کردی

بی رنگیمو دیدی باورم کردی

آرزوی من داشتن تو بود آرزوم

مست عشقتم نشکنی به غم این سبو

راز سبز جنگل تو چشمای توست

رنگ سرخ مهتاب رولبهای توست

خونه چشام پرتوی نگام مال تو

پاکی صفام شوق خندهام مال تو

لحظهای توچشمای تو گم شدن مال من

حس خوندنم گرمی صدام مال تو.......

 

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 88/6/17ساعت 4:27 صبح توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

وقتی که با صدای تو بیدار میشوم

هر بار مثل ثانیه تکرار می شوم

 

هی درد هی شکنجه خدایابه خیر کن

روزی هزار مرتبه بردار می شوم

 

پایان زندگیست همین بی تو بودنم

تا خر خره به مرگ بدهکار می شوم

 

هر شب طلوع میکنم از پشت پنجره

چون سایه خبیث پدیدار می شود

 

من خسته ام بیاو همین جا تمام کن

هر چند ناگزیر به این کار میشوم

 

این بار هم نفع تو من باختم ولی

روزی چوسقف بر سرت آوار می شوم

 

 

 

 


نوشته شده در شنبه 88/6/14ساعت 4:58 صبح توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

غروب غمت را به هر قیمتی خریدارم

چون طلوع شادیت را از ته دل دوست دارم

 

 

در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام

تو همان ساحل عشقی که بهت دلبسته ام

 

 

صبح میخنددو من گریه کنان از غم دوست

ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست


نوشته شده در دوشنبه 88/6/9ساعت 4:12 عصر توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

ای کاش

 می دانستم

 بعد از مرگم

اولین اشک

 از چشمان چه کسی

 

 جاری می شود

وآخرین سیاه پوش

که مرا به فراموشی

می سپارد

چه کسی خواهد بود

 


نوشته شده در پنج شنبه 88/6/5ساعت 4:31 عصر توسط ©گلی© نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ