...گدوگدو...
گفتی چشم ها را باید شست سهراب ... شستم ولی ...! گفتی جور دیگر باید دید... دیدم ولی...! گفتی زیر باران باید رفت... رفتم ولی ...! او نه چشم های خیسم را دیدو نه نگاه دیگرم را... هیچکدام را ندید !!! فقط در زیر باران لبخندی زد و با طعنه گفت:دیوانه باران ندیده.....
نوشته شده در چهارشنبه 92/4/26ساعت
5:27 عصر توسط ©گلی© نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |