• وبلاگ : ...گدوگدو...
  • يادداشت : شادي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گل نيلوفر 


    ندا آمد که، ابراهيم، بشتاب
    رسيده فرصت تعبير آن خواب
    به شوق جذبه عشق خداوند
    برآ، از آب و رنگ مهر فرزند
    اگر اين شعله در پا تا سرت هست
    کنون، يک امتحان ديگرت هست
    مهيا شو طناب و تيغ بردار
    رسالت را به دست عشق بسپار
    صدا کن حلق اسماعيل خود را
    به قربانگه ببر هابيل خود را
    مناي دوست قرباني پسندد
    تو را آن سان که مي داني، پسندد
    خليل ما! رضاي ما در اين است
    عبوديت به تسليم و يقين است
    ببين بر قد و بالاي جوانت
    مگر، نيکو برآيد امتحانت
    نفس در سينه افتاد از شماره
    ملائک اشک ريزان در نظاره
    پدر مي بُرد فرزندش به مقتل
    که امر دوست را سازد مسجّل
    پدر آميزه اي از اشک و لبخند
    پسر تسليم فرمان خداوند
    منا بود و ذبيح و شوق تسليم
    ندا پيچيد ... در جانِ براهيم
    خليلا! عيد قربانت مبارک
    قبول امر و فرمانت مبارک
    پذيرفتيم اين قرباني ات را
    پسنديديم سرگرداني ات را
    بر اين ذبح عظيمت آفرين باد
    شکوه عشق و تسليمت چنين باد
    خليل الله ... اي معناي توحيد
    کنون تيغت گلوي نفس بُبريد
    کنار خيمه هاجر در تب و تاب
    که يا رب اين دل شوريده درياب
    گلم اينک به دست باغبان است
    مرا اين فصل سبز امتحان است
    اگرچه مادري درد آشنايم
    خداوندا به تقديرت رضايم
    اگرچه مي تپد در سينه ام دل
    اگرچه امتحانم هست مشکل
    خداوندا دلم آرام گردان
    مده صبر مرا در دست شيطان
    خداي عشق مزد عاشقي داد
    براي دوست قرباني فرستاد
    موحّد جز خدا در جان نبيند
    در اين آيينه جز جانان نبيند

    عيد سعيد قربان را بهت تبريک ميگم عزيزم[گل][قلب]